-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نفس در طلب سوختی دل ندیدی به لیلی چه دادی که محمل ندیدی
2 به شبگیر چون شمع فرسوده وهمت به زیر قدم بود منزل ندیدی
3 تو ای موج ِ غافل ز اسرار گوهر برونگرد ماندی و ساحل ندیدی
4 به قطع مرور زمان تعین نفس بود شمشیر قاتل ندیدی
5 نشد مانع عمر قید تعلق تو رفتار این پای در گل ندیدی
6 طرب داشت از قید پرواز رستن تو کیفیت رقص بسمل ندیدی
7 حساب تو با کبریا راست ناید زمین را به گردون مقابل ندیدی
8 بغیر از تک و تاز گرد خیالت کس اینجا نبود و تو غافل ندیدی
9 ز اسباب خوردی فریب تجرد تماشای بیرون محفل ندیدی
10 تمیز تو شد دور باش حقیقت که حق دیدی و غیر باطل ندیدی
11 از این علم و فضلی که غیرت ندارد چه خواندی گر اشعار بیدل ندیدی