- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای سازگار با همه با من نساختی با دوستدار خویش چو دشمن نساختی
2 تو همچو جان لطیفی و من همچو تن کثیف ای جان ترا چه بود که با تن نساختی
3 ای از زبان چرب سخن گفته همچو آب با آب شعر بنده چو روغن نساختی
4 بیتی نگفتم از پی سوز وصال تو کآن را بهجر نوحه و شیون نساختی
5 عاشق بسی بکشتی و خونش نهان بماند خوشه بسی درودی و خرمن نساختی
6 هرگز نتافتی چو مه اندر شب کسی کش همچو روز از آن رخ روشن نساختی
7 ای معدن گهر نگذشتی بهیچ جای تا خاک آن چو گوهر معدن نساختی
8 در هیچ بقعه یی نشدی کآن مقام را میمون بسان وادی ایمن نساختی
9 این گردن و سر از پی تیغ تو داشت سیف لیکن چو تیغ با سر و گردن نساختی