ای سازگار با همه با من نساختی از سیف فرغانی غزل 513

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

ای سازگار با همه با من نساختی

1 ای سازگار با همه با من نساختی با دوستدار خویش چو دشمن نساختی

2 تو همچو جان لطیفی و من همچو تن کثیف ای جان ترا چه بود که با تن نساختی

3 ای از زبان چرب سخن گفته همچو آب با آب شعر بنده چو روغن نساختی

4 بیتی نگفتم از پی سوز وصال تو کآن را بهجر نوحه و شیون نساختی

5 عاشق بسی بکشتی و خونش نهان بماند خوشه بسی درودی و خرمن نساختی

6 هرگز نتافتی چو مه اندر شب کسی کش همچو روز از آن رخ روشن نساختی

7 ای معدن گهر نگذشتی بهیچ جای تا خاک آن چو گوهر معدن نساختی

8 در هیچ بقعه یی نشدی کآن مقام را میمون بسان وادی ایمن نساختی

9 این گردن و سر از پی تیغ تو داشت سیف لیکن چو تیغ با سر و گردن نساختی

عکس نوشته
کامنت
comment