1 همی بکشتی تا در عدو نماند شجاع همی بدادی تا در ولی نماند فقیر
2 بسا کسا که برهست و فرخشه بر خوانش بسا کسا که جوین نان همی نیابد سیر
3 مبادرت کن و خامش مباش چندینا اگرت بدره رساند همی به بدر منیر
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 از چه توبه نکند خواجه؟ که هر کجا که بود قدحی می بخورد راست کند زود هراش
1 دل خسته و بستهٔ مسلسل موییست خون گشته و کشتهٔ بت هندوییست
2 سودی ندهد نصیحتت، ای واعظ ای خانه خراب طرفه یک پهلوییست
1 با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین با هر که نیست عاشق کم کن قرینیا
2 باشد گه وصال ببینند روی دوست تو نیز در میانهٔ ایشان ببینیا
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به