-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 توئی به جای دو جدت سر جهان را تاج سزد که از رؤسای جهان ستانی باج
2 ز چه برآ و جهان را چو آب روشن کن به روشنائی روشنتر از شب معراج
3 برآی تو ز تو گیرد چراغ عقل فروغ برآی تا ز تو یابد متاع شرع رواج
4 برآی تا به حضور تو مرده زنده شود برآی تا به ظهورت شود هبا وهاج
5 سری به ما بکش و کار ما به سامان کن ز علم خویش رسان درد جهل ما به علاج
6 برآ که بی تو شبم همچو روز رستاخیز سیاه بی تو نهارم چو ظلمت شب داج
7 فتاد در دل فیض اشتیاق چون تو شهی کمینه بنده خاک در تو بودی کاج