تو ای تاج، تاج سر خسروانی از عارف قزوینی تصنیف 6

1 تو ای تاج، تاج سر خسروانی شد از چشم مست تو بی پا جهانی

2 تو از حالت مستمندان چه پرسی؟ تو حال دل دردمندان چه دانی؟

3 خدا را نگاهی به ما کن نگاهی برای خدا کن

4 دو صد درد من از نگاهی دوا کن

5 حبیبم طبیبم عزیزم، توئی درمان دردم، زکویت برنگردم به هجرت در نبردم به قربان تو گردم

6 ز مژگان دو صد سینه آماج داری دل سنگ در سینۀ عاج داری

7 سر فتنه و عزم تاراج داری ندانم چه بر سر تو ای تاج داری

8 به کوی تو غوغای عام است چه دانی که عارف کدام است؟

9 می ات در صراحی مدام است نظر جز به روی تو بر من حرام است

10 تو شاهی تو ماهی

11 تو یکتا در جهانی، تو چون روح و روانی ز سر تا پا تو جانی، خدای عاشقانی