1 ای سینه روزگار پر جوش از آتش تیغ آبدارت
2 هرچ از لب آرزو برآید ایام نهاده در کنارت
3 در مدت عمر نارسیده خورشید دو اسبه در غبارت
4 چون عزم سفر درست کردی دولت که همیشه باد یارت
5 پیش از خدم تو می خرامد منزل منزل در انتظارت
1 سپیده دم که زند ابر خیمه در گلزار گل از سراچه خلوت رود به صُفه بار
2 ز اعتدال هوا حکم جانور گیرد اگر به نوک قلم صورتی کنند نگار
1 پناه و مقصد اهل هنر صفیّ الدّین تویی که همَّت تو سر بر آسمان سوده ست
2 هر آن صفت که ز جیب فنا برآرد سر به عمر دامن جاهت بدان نیالوده ست
1 سپهر فضل و جهان هنر رضی الدین تویی که همت تو هست با فلک همزاد
2 تو آنکسی که ببیند طلیعه حزمت کمین آتش موهوم در دل پولاد