1 ای سرو ناز حسن که خوش میروی به ناز عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز
2 فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل ببریدهاند بر قد سروت قبای ناز
3 آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز
4 پروانه را ز شمع بود سوز دل ولی بی شمع عارض تو دلم را بود گداز
5 صوفی که بی تو توبه ز می کرده بود دوش بشکست عهد چون در میخانه دید باز
6 از طعنه رقیب نگردد عیار من چون زر اگر برند مرا در دهان گاز
7 دل کز طواف کعبه کویت وقوف یافت از شوق آن حریم ندارد سر حجاز
8 هر دم به خون دیده چه حاجت وضو چو نیست بی طاق ابروی تو نماز مرا جواز
9 چون باده باز بر سر خم رفت کف زنان حافظ که دوش از لب ساقی شنید راز
معنی شعر:
از سرزنش ملامت مشکلات و نابسامانیها و سختیهای زندگی خسته و افسرده شده ای صبور باش و از خداوند متعال طلب یاری بکن استوار و پابرجا با ثبات و مصمّم حرکت کن. ان شاءالله گرفتاریها و سختی هایت برطرف میشود و زبان رقیبان و ملامتگران کوتاه میگردد.