دور از رخ تو زیستن ای جان از حسین خوارزمی غزل 194

حسین خوارزمی

آثار حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

دور از رخ تو زیستن ای جان نمیتوان

1 دور از رخ تو زیستن ای جان نمیتوان از جان توان گذشت وز جانان نمیتوان

2 بار جفا و جور توانم کشید لیک بار فراق و محنت هجران نمیتوان

3 دشوار دامن تو بدست من اوفتاد با دیگران گذاشتن آسان نمیتوان

4 بی سرو قامت تو و گلبرگ عارضت رفتن بسوی باغ و گلستان نمیتوان

5 بی لذت مشاهده حور از قصور راضی شدن بروضه رضوان نمیتوان

6 گفتم که سر عشق بپوشم ز غیر دوست لیکن ز دست دیده گریان نمیتوان

7 درد حبیب را بطبیبان مگو حسین کز غیر او توقع درمان نمیتوان

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر