نمی گردید کوته رشته از نظیری نیشابوری غزل 413

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

نمی گردید کوته رشته معنی، رها کردم

1 نمی گردید کوته رشته معنی، رها کردم حکایت بود بی پایان به خاموش ادا کردم

2 به لذت بود گر لخت جگر گر پاره دل بود نمک رفت از سخن تا به تکلف آشنا کردم

3 درین دکان کاسد صد هنر بی یک سبب هیج است به مس محتاجم اکنون، گرچه مس را کیمیا کردم

4 خدنگ جعبه توفیق امشب در کمانم بود غزالم در نظر بسیار خوب آمد خطا کردم

5 شهادت را عوض، فردوس جانان داد در محشر دیت خود بود خونم را غلط کردم بها کردم

6 شبم خوش بود و چشمم داشت الحق گریه گرمی شکایت بود بر لب، یاد او کردم دعا کردم

7 گره نیکو نمی زیبید آن ابروی زیبا را اگر افسون او، گر سحر بابل بود واکردم

8 به هر کاری که همت می گماری نصرت از حق جو که بر گنجشک دام افکندم و صید هما کردم

9 ز کوی یار چون تو، درهم و آشفته می‌آمد «نظیری » کسب صد گلزار امروز از صبا کردم

عکس نوشته
کامنت
comment