جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

برای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2082

غزل 2082 ام از 6329 غزلیات

برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن

1 برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن چه چشم داری ای چشم ما به تو روشن

2 پی رضای تو آدم گریست سیصد سال که تا ز خنده وصلش گشاده گشت دهن

3 به قدر گریه بود خنده تو یقین می‌دان جزای گریه ابر است خنده‌های چمن

4 اگر نه از نسب آدمی برو مگری که نیست از سیهی زنگ را بکا و حزن

5 چو خود سپید ندیده‌ست روسیه شاد است چو پور قیصر رومی تو راه زنگ بزن

6 بسی خدنگ خورد اسپ تازی غازی که تازی است نه پالانی است و نی کودن

7 خصوص مرکب تازی که تو بر او باشی نشسته‌ای شه هیجا و پهلوان زمن

8 چو خارپشت شود پشت و پهلوش از تیر که هست در صف هیجاش کر و فر وطن

9 چو شاه دست به پشت و سرش فرومالد که ای گزیده سرآخر تویی مخصص من

10 شوند آن همه تیرش چو چوب‌های نبات همه حلاوت و لذت همه عطا و منن

11 خبر ندارد پالانیی از این لذت سپر سلامت و محروم و بی‌بها و ثمن

12 ز گفت توبه کنم توبه سود نیست مرا به پیش پنجه‌ات ای ارسلان توبه شکن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن

شاعر شعر برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن چه کسی است ؟

شاعر شعر برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن چیست ؟

قالب شعر برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن غزل است

مضمون اصلی شعر برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر