به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رفتی از اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رفتی

1 به سویم آمدی شیدای خویشم ساختی رفتی بدین روزم نشاندی بیوفا انداختی رفتی

2 چه رنگین گشتم از تاراج شوخی آفرین بادا زدی بستی و کشتی سوختی پرداختی رفتی

3 چه رحم است این چه انصاف است ظالم اختراع است این زدی صیدی به خاک ره فکندی تاختی رفتی

4 مروت اینچنین عاجز نوازی اینچنین باید ز پا افتاده ای دیدی و قد افراختی رفتی

عکس نوشته