-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از دار ملک لم یزل ای شاه سلطان آمدی بر قلب ماهان برزدی سنجق ز شاهان بستدی
2 ماه آمدی از لامکان ای اصل کارستان جان صد آفتاب و چرخ را چون ذرهها برهم زدی
3 یک مشعله افروختی تا روز و شب را سوختی عذری به جرم آموختی نیکی خجل شد از بدی
4 از رشک پنهان ای پری در جان درآ تا دل بری ای زهره صد مشتری ای سر لطف ایزدی
5 بخرام بخرام ای صنم زیرا تویی کاندر حرم هم حسرت هر عابدی هم قبله هر معبدی
6 نقشی است بیمثل آن رخش پرنور پاک خالقش زلفی است مشکین طرهاش یا طیلسان احمدی
7 چون شمس تبریزی رود چون سایه جان در پی رود در دیده خاکش توتیا یا کحل نور سرمدی