- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرزه برگردون رساندی وهم بود و هست را پشت پایی بود معراج این بنای پست را
2 بر فضولی ناکجا خواهی دکان ناز چید جزگشاد و بست جنسی نیست درکف دست را
3 عمرها شد شورزنجیرازنفس وا میکشم کشور دیوانه مجنونکرد بند و بست را
4 قول وفعل طینت بیباک دررهن خطاست لغزش پا و زبان دارد تصرف مست را
5 با همه معدوم از قید توهّم چاره نیست ماهی بحرکمان هم میشناسد شست را
6 سرمهکردم تا قی چشمی به خویشم واکند فطرت بینورتاکی نیست بیند هست را
7 بیدلازنازکخیالان مشقهمواریخوشاست تا نیفشارد تأمل معنی یکدست را