ای مرا هر ذره با مهر از بابافغانی شیرازی غزل 311

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگر

1 ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگر هر سر مویی به وصلت آرزومندی دگر

2 بگسل از دام گرفتاری که بر هر ذره اش از کمند زلف مشگین بسته یی بندی دگر

3 منکه همچون غنچه دارم با لبت دلبستگی کی گشاید کارم از لعل شکر خندی دگر

4 دل گرفتار غم و در دست یکبارش مسوز از برای محنتش بگذار یکچندی دگر

5 آرزوی جام لعلت هر نفس بی اختیار می کشد در موج خیز فتنه خرسندی دگر

6 چون نهال ناز پرورد قدت صورت ببست از زلال شیره ی جانها نی قندی دگر

7 نیست بالاتر ز طاق آن دو ابروی بلند بر زبان عشقبازان تو سوگندی دگر

8 از من بدروز، بی سامان تری در روزگار مادر گیتی ندارد یاد فرزندی دگر

9 بر نمی گیرد فغانی از رهت روی نیاز گرچه می‌گیرد ز نازت هر زمان پندی دگر

عکس نوشته
کامنت
comment