ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار
ملک‌الشعرا بهار

چو می خوردی خیال از ملک‌الشعرا بهار مثنوی 592

مثنوی 592 ام از 1042 مثنویات

چو می خوردی خیال بد میندیش

1 چو می خوردی خیال بد میندیش که از مستی خیال بد شود بیش

2 خیال بد چو افزون‌ شد، شر آرد به ناگه عمر مظلومی سر آرد

3 زن ار داری دهی ناگه طلاقش پس آنگه زار نالی در فراقش

4 پسر گر داری او را حیز خوانی وزین حرفش سوی حیزی کشانی

5 رفیق ار داری او را زشت گویی به‌تو خشم آورد زین زشت‌خویی

6 به نزدیکان فرستی زشت پیغام بهٔاران می‌دهی صدگونه دشنام

7 چو کشتی کینه در قلب صمیمان ندارد سود اگر گشتی پشیمان

8 چو رنجیدند یارانت کماهی نبخشندت اگر صد عذر خواهی

9 نبخشندت وگر بخشند ناچار تنک مغزت بخوانند وسبکسار

10 به مستی فکر بد جان را عذابست وگر هرگزننوشی می‌، صوابست

11 به جای آن که در اصلاح کوشی همان بهتر که هرگز می ننوشی

12 ز من گر بشنوی از می بکش دست سگ دیوانه به از مردم مست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو می خوردی خیال بد میندیش

شاعر شعر چو می خوردی خیال بد میندیش چه کسی است ؟

شاعر شعر چو می خوردی خیال بد میندیش ملک‌الشعرا بهار می باشد.

شعر چو می خوردی خیال بد میندیش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر چو می خوردی خیال بد میندیش چیست ؟

قالب شعر چو می خوردی خیال بد میندیش مثنوی است

مضمون اصلی شعر چو می خوردی خیال بد میندیش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر