1 ای یگانه جمال دولت و دین دلم از هجر خویش خستستی
2 روی آورده ای بعیش و مرا پشت بی روی خود شکستستی
3 در میان ریاض همچو بهشت با سمن ساعدان نشستستی
4 دست عشرت گشاده ای و ببند پای احداث چرخ بستستی
5 گرت خود نیست راحتی ، باری از گرانی بنده رستستی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 جانا، دلم ز فرقت تو خون همی شود و اندوه من ز عشق تو افزون همی شود
2 خون کرده ای دلم ، نه نخستین کسی منم کندر فراق تو دل او خون همی شود
1 ای زمین را از رخت ، چون آسمان ، فرو بها بوسه ای را از لبت ملک زمین زیبد بها
2 یک زمان دو زلف را زان روی چون مه دور کن تا زمین را بیش گردد ز آسمان فرو بها
1 شاها ، فلک عدوی ترا در عنا فگند وز صحن بوستان مرادش جدا فگند
2 افلاک دوستان ترا در طرب نشاند و ایام دشمنان ترا در عنا فگند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **