-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بازوی شریعت از اقبال تو قوی تابنده از جمال تو آثار خسروی
2 هر گه که در مهم معالی ندا دهی جز پاسخ متابعت از چرخ نشوی
3 فتنه غنوده گشت در ایام تو، که تو از بهر قهر فتنه همی هیچ نغنوی
4 در کف گرفته خنجر چون آب و پس بطبع آتش نهاده سوی معالی همی روی
5 هر روز و هر شب از فلک اندر کنار ملک اقبال تو نوست و در اقبال تو نوی
6 گشتست ملک مزرعهٔ تو، که اندرو جز مکرمت نکاری و جز شکر ندروی
7 سهم تو مشرکان جهان را همی کند اندر مضیق زاویهٔ مرک منزوی
8 چرخ و زمین و هرچه در این دو میانه اند باشند در طفیل تو جایی که تو روی
9 از حسن نقش صورت توقیعهای تو منسوخ گشت نقش تصاویر مانوی
10 هستند از طریق مساوات نزد عقل جاه تو و فلک چو دو مصراع مثنوی
11 عزی که بیند از تو همی خاک درگهت هرگز ندیده مسند و ایوان کسروی
12 موقوف بر دعای تو تازی و پارسی مقصود بر ثنای تو عبری و پهلوی
13 لطف بر ولی تو ظلی بود ظلیل عنف تو بر عدوی تو دایی بود دوی
14 اوصاف تو مبارک و آثار تو رضی افعال تو مهذب و اخلاق تو سوی
15 تو از میان زمرهٔ شاهان ممیزی چون از میان زمرهٔ اشراف موسوی
16 هرگز ز کید هیچ مصنعی تو نشکنی هرگز بزرق هیچ مزور تو نگروی
17 نهج صیانت تو صراطیست مستقیم راه دیانت تو طریقیست مستوی
18 بعد از کلام ایزد و اخبار مصطفی در راه شرع قول تو مقبول و معنوی
19 طبع تو بر دقایق ایام مطلع لفظ تو بر حقایق آفاق محتوی
20 حساد را حسام تو پی کرد و پست کرد اقدام با تعدی و اعناق ملتوی
21 جاه تو ایمنست ز عین الکمال، از آنک در جاه هر زمان تو فزون تر همی شوی
22 تا از حروف هست در اعجاز قافیت تأسیس ردف و حرف صلت حایل و روی
23 هرگز مباد نقش جلال تو مندرس هرگز مباد فرش کمال تو منطوی
24 بر قمع کفر و نصر هدی باد تا بحشر شمشیر تو برنده و بازوی تو قوی