-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای شهر شگرفان را غیر از تو امیری نه بییاد تو در عالم ذهنی و ضمیری نه
2 شهری به مراد تو گردیده مرید، آنگه این جمله مریدان را جز عشق تو پیری نه
3 من نامه نبشتن را دربسته میان، لیکن خود لایق این معنی در شهر دبیری نه
4 خلقی به خیال تو، مشتاق جمال تو وز صورت حال تو داننده خبیری نه
5 جز روی تو در عالم من خوب نمیدانم ای از همه خوبانت مثلی و نظیری نه
6 تا غمزهٔ شوخت را دیدم، ز دلم دایم خون میچکد و در وی پیکانی و تیری نه
7 گشت اوحدی از مهرت خشنود به درویشی وانگاه به غیر از تو رویش به امیری نه