1 تو مرا از نسب و جان و خرد خویش منی من از آمیزش این چار گهر خویش توام
2 تو همه روزه بیاراسته چون دین منی من همه ساله برهنه شده چون کیش توام
3 پیش من حسن همانست که تو پیش منی نزد تو عیب چنانست که من پیش توام
1 تا گل لعل روی بنمودست بلبل از خرمی نیاسودست
2 دیرگاهست تا چو من بلبل عاشق بوستان و گل بودست
1 سوال کرد دل من که دوست با تو چه کرد چرات بینم با اشک سرخ و با رخ زرد
2 دراز قصه نگویم حدیث جمله کنم هر آنچه گفت نکرد و هر آنچه کشت نخورد