🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
رشیدالدین وطواط

رشیدالدین وطواط

رشیدالدین وطواط
رشیدالدین وطواط

ای در مصاف رستم از رشیدالدین وطواط قصیده 101

قصیده 101 ام از 378 قصاید

ای در مصاف رستم دستان روزگار

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32

1 ای در مصاف رستم دستان روزگار با باس تو هدر شده دستان روزگار

2 مقهور دستبرد تو اجرام آسمان مجبور پای بند تو ارکان روزگار

3 پیش براق و هم تو هنگام کر و فر تنگ آمده مسافت میدان روزگار

4 نقل عطیت تو شکسته بگاه وزن درهم عمود و کفهٔ میزان روزگار

5 روی ولیت کعبهٔ تأیید ایزدی چشم عدوت جعبهٔ پبکان روزگار

6 در قبهٔ جلال تو تحویل آفتاب در عرصهٔ کمال تو جولان روزگار

7 اندک بر بنان تو بسیار مکرمت پیدا بر بیان تو پنهان روزگار

8 سیارگان چرخ نهاده چو دایگان در دولت مراد تو پستان روزگار

9 از نسج دولت تو خرامنده هر زمان با گونه گون نوا تن عریان روزگار

10 در بارگاه حادثه از سفرهٔ عنا حسرت خورد عدوی تو بر خوان روزگار

11 تیزست از خصال تو بازار محمدت کندست با جلال تو دندان روزگار

12 اندر سداد سیرت و اندر جلال قدر سلمان عالمی و سلیمان روزگار

13 گر روزگار سر بکشد از هوای تو آن را شناس غایت خذلان روزگار

14 ای طالع تو رایت تمکین مشتری وی طلعت تو آیت امکان روزگار

15 آن کس که در سفینهٔ اقبال تو نشست شد ایمن از بلیت توفان روزگار

16 دور از تو مدتی من مسکین، نه از خرد بودم بخوان حادثه مهمان روزگار

17 گاهی کشیده ضربت دندان مستخف گاهی چشیده شربت زندان روزگار

18 اخوان من، که بود بر ایشان امید من گشتند بر جفای من اخوان روزگار

19 دل تنگم از جنایت اجرام آسمان رخ زردم از خیانت اعیان روزگار

20 با این همه چو من دگری پشت کی نهد بر مسند کمال در ایوان روزگار

21 در صد هزار سال بتأثیر آفتاب لعلی چون من نخیزد از کان روزگار

22 آثار من ستارهٔ گردون مفخرت و اخبار من شکوفهٔ بستان روزگار

23 از فضل من فزوده عدد ذات اختران وز نثر من گرفته مدد جان روزگار

24 با این همه فضیلت، از آنجا که راستیست باشم دریغ در کف احزان روزگار

25 غبنی بود، اگر بکساد اندر اوفتد این پربها متاع بد کان روزگار

26 آخر هم پس از مضرت و حرمان بی قیاس آید بمن مبرت و احسان روزگار؟

27 روزی کند سپهر مفوض برای من تدبیرحل و عقد بدیوان روزگار ؟

28 گردم بدان صفت که نباشد بشرق و غرب بی یاد من مجالس اعیان روزگار

29 تا هست از شرایط سامان آدمی تا هست بر طبایع بنیان روزگار

30 بادا بمهر همه میثاق آسمان بادا بحکم تو همه پیمان روزگار

31 قسم عدوت محنت انواع حادثات بخش ولیت نعمت الوان روزگار

32 این رفته در حدیقهٔ افضال ایزدی و آن مانده در مفازهٔ حرمان روزگار

رشیدالدین وطواط از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر ای در مصاف رستم دستان روزگار قصیده 101 ام از 378 قصاید رشیدالدین وطواط می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر ای در مصاف رستم دستان روزگار

شاعر شعر ای در مصاف رستم دستان روزگار چه کسی است ؟

شاعر شعر ای در مصاف رستم دستان روزگار رشیدالدین وطواط می باشد.

شعر ای در مصاف رستم دستان روزگار در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر ای در مصاف رستم دستان روزگار چیست ؟

قالب شعر ای در مصاف رستم دستان روزگار قصیده است

سبک شعر ای در مصاف رستم دستان روزگار چیست ؟

سبک شعر ای در مصاف رستم دستان روزگار سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر ای در مصاف رستم دستان روزگار چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
رشیدالدین وطواط

ای در مصاف رستم از رشیدالدین وطواط قصیده 101

قصیده 101 ام از 378 قصاید
بنر