خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

تو را نازی است اندر سر از خاقانی شروانی غزل 131

غزل 131 ام از 1365 غزلیات

تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد

1 تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد مرا دردی است اندر دل که مرهم بر نمی‌تابد

2 سگ کوی تو را هر روز صد جان تحفه می‌سازم که دندان مزد چون اوئی ازین کم برنمی‌تابد

3 مرا کی روی آن باشد که در کوی تو ره یابم که از تنگی که هست آن ره نفس هم برنمی‌تابد

4 مرا با عشق تو در دل هوای جان نمی‌گنجد مگر یک رخش در میدان دو رستم برنمی‌تابد

5 مرا کشتی به تیر غمزه وانگه طره ببریدی مکن، طره مبر کاین قدر ماتم برنمی‌تابد

6 که باشد جان خاقانی که دارد تاب درد تو که بردابرد حسن تو دو عالم برنمی‌تابد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد

شاعر شعر تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد چه کسی است ؟

شاعر شعر تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد خاقانی شروانی می باشد.

شعر تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد چیست ؟

قالب شعر تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد غزل است

مضمون اصلی شعر تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی