تو را نازی است اندر سر از خاقانی شروانی غزل 131

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد

1 تو را نازی است اندر سر که عالم بر نمی‌تابد مرا دردی است اندر دل که مرهم بر نمی‌تابد

2 سگ کوی تو را هر روز صد جان تحفه می‌سازم که دندان مزد چون اوئی ازین کم برنمی‌تابد

3 مرا کی روی آن باشد که در کوی تو ره یابم که از تنگی که هست آن ره نفس هم برنمی‌تابد

4 مرا با عشق تو در دل هوای جان نمی‌گنجد مگر یک رخش در میدان دو رستم برنمی‌تابد

5 مرا کشتی به تیر غمزه وانگه طره ببریدی مکن، طره مبر کاین قدر ماتم برنمی‌تابد

6 که باشد جان خاقانی که دارد تاب درد تو که بردابرد حسن تو دو عالم برنمی‌تابد

عکس نوشته
کامنت
comment