پیش‌آر، ساقی، آن می از اوحدی مراغه‌ای غزل 17

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

پیش‌آر، ساقی، آن می چون زنگ را

1 پیش‌آر، ساقی، آن می چون زنگ را تا ما براندازیم نام و ننگ را

2 امشب زرنگ می برافروز آتشی تا رنگ پوش ما بسوزد رنگ را

3 بی‌روی او چون عود می‌سوزد تنم مطرب، تو نیز آخر بساز آن چنگ را

4 با فقیه از عقل می‌گوید سخن عقلی نبودست این فقیه دنگ را

5 بی‌او نباشد دور اگر گریان شوم دوری بگریاند کلوخ و سنگ را

6 ای همرهان، پیش دهان تنگ او یاد آورید این عاشق دلتنگ را

7 وی ساربان، طاقت نداری پای ما سرباز کش یک لحظه پیش آهنگ را

8 ناچار باشد هر فراقی را اثر وانگه فراق یار شوخ شنگ را

9 ای آنکه کردی رخ به جنگ اوحدی او صلح می‌جوید، رها کن جنگ را

عکس نوشته
کامنت
comment