ای بی‌تو از جلال الدین محمد مولوی غزل 2766

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای بی‌تو محال جان فزایی

1 ای بی‌تو محال جان فزایی وی در دل و جان ما کجایی

2 گر نیم شبی زنان و گویان سرمست ز کوی ما درآیی

3 جان پیش کشیم و جان چه باشد آخر نه تو جان جان مایی

4 در بام فلک درافتد آتش گر بر سر بام خود برآیی

5 با روی تو کیست قرص خورشید تا لاف زند ز روشنایی

6 هم چشمی و هم چراغ ما را هم دفع بلا و هم بلایی

7 در دیده ناامید هر دم ای دیده دل چه می‌نمایی

8 ای بلبل مست از فغانت می‌آید بوی آشنایی

9 می‌نال که ناله مرهم آمد بر زخم جراحت جدایی

10 تا کشف شود ز ناله تو چیزی ز حقیقت خدایی

عکس نوشته
کامنت
comment