بسامانی رسان از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 42

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

بسامانی رسان یارا سر سودائی ما را

1 بسامانی رسان یارا سر سودائی ما را و گر نه ده شکیبائی دل شیدائی ما را

2 براق عقل در حیرت شود از رفرف طبعم چه بیند گاه همت آسمان پیمائی ما را

3 بگلزار معارف بلبلم کن ای گل خوشبو ببین دستان سرائی و چمن آرائی ما را

4 مناز ای گنبد مینا برفعت کین خم گردون حبابی بیشتر نبود خم مینائی ما را

5 بفرما جلوه ای ای شمع جمع نرم جانبازان ببین آنگاه چون پروانه بی پروائی ما را

6 بشکر آنکه یکتائی تو در اقلیم زیبائی بخور گاهی بغمخواری غم تنهائی ما را

7 بعشق ذکر و فکر نقش باطل صرف شد عمری بسوزان ای حقیقت دفتر دانائی ما را

8 شد از ترک عنایت بی نهایت مفتقر رسوا چرا چندین پسندی خواری و رسوائی ما را

عکس نوشته
کامنت
comment