1 یاری که چو ما غرقهٔ دریا گردد از ما باشد به سوی مأوا گردد
2 مستانه به گرد نقطه ای چون پرگار در دور درآید او و با ما گردد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دل ما گشته است دلبر ما گل ما بی حد است و شکّر ما
2 ما همیشه میان گل شکریم زان دل ما قوی است در بر ما
1 خار بی کنگر چه کار آید مرا راه بی رهبر چه کار آید مرا
2 گر نباشد مرتضی با من رفیق خدمت قنبر چه کار آید مرا
1 قدمی نه در آ در این دریا عین ما جو به عین ما از ما
2 هر که با ما نشست از ما شد بلکه گر قطره بود شد دریا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به