یارب، تو حاضری که ز از اوحدی مراغه‌ای غزل 538

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

یارب، تو حاضری که ز دستش چه میکشم؟

1 یارب، تو حاضری که ز دستش چه میکشم؟ وز عشوه‌های نرگس مستش چه میکشم؟

2 صد نوبت آزمودم و جز بند دل نبود دیگر کمند زلف چو شستش چه میکشم؟

3 چون آهوان به حکم خطا حلق خویشتن در حلقه‌های سنبل پستش چه میکشم؟

4 گفتم: به دامنش بکشم گرد از آسمان چون گرد بر ضمیر نشستش چه می‌کشم؟

5 چندین هزار جو و جفا زان دهن، که نیست از بهر یک دو بوسه که هستش، چه میکشم؟

6 خونم ز دل گشود و برویم ببست در بنگر که: از گشاد وز بستش چه میکشم؟

7 ایدل، ندیده‌ای، برو از اوحدی بپرس تا از دو لعل کینه پرستش چه میکشم؟

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر