1 ای یار ماهروی طبیبی و حاذقی در دست توست جان پدر جان هر کسی
2 فرمان تو روان شده بر هر کسی و باز بر تو روان نبینم فرمان هر کسی
3 درمان ما بدانی کز توست درد من آری طبیب داند درمان هر کسی
1 تا تو را در جهان بقا باشد عز و اقبال در قفا باشد
2 ای بزرگی که تابش خورشید پیش رای تو چون سها باشد
1 کس را بر اختیار خدای اختیار نیست بر دهر و خلق جز او کامگار نیست
2 قسمت چنان که باید کردست در ازل و اندیشه را بر آنچه نهادست کار نیست
1 آمد فرج ما ز ستم های ستمکار چون بوالفرج رستم آمد سر احرار
2 زین پس نرود پیش به ما برستم کس بر ما نشود هیچ ستمگر به ستم کار