زان عهد یاد باد که از ما به از وحشی بافقی غزل 150

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

زان عهد یاد باد که از ما به کین نبود

1 زان عهد یاد باد که از ما به کین نبود بودش گمان مهر وهنوزش یقین نبود

2 اقرار مهر کردم وگفتم وفاکنی کشتی مرا قرار تو با من چنین نبود

3 انکار مهر سد ره سد تغافل است اما چه سود چون دل ما پیش بین نبود

4 من خود گره به کار خود انداختم که تو زین پیش با منت گرهی بر جبین نبود

5 افسانه‌ایست بودن شیرین به کوهکن آن روز چشم فتنه مگر در کمین نبود

6 وحشی کسی که چشم وفا داشتم ازو زود ازنظر فکند مرا چشم این نبود

عکس نوشته
کامنت
comment