زان روی از جلال الدین محمد مولوی رباعی 341

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

زان روی که دل بستهٔ آنزنجیر است

1 زان روی که دل بستهٔ آنزنجیر است در دامن تو دست زدن تقدیر است

2 چون دست به دامنش زدم گفت بهل گفتم که خموش روز گیراگیر است

عکس نوشته
کامنت
comment