-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زان گونه در فراق تو نومیدم از وصال کاندیشه ی وصال توام رفته از خیال
2 بخت ار مدد کند به وصالش رسم ولی موقوف بر محال نباشد بجز وصال
3 از چنگ او چگونه گریزم که می رسد شاهین تیز پر به حمام شکسته بال؟!
4 لطفت نکرد چاره ی قهر فلک زمن مسکین کسی که گشت به لطف تو مستمال
5 ممنوع از آن که تا نشوم چون رسن به او چون منع خود کند چو رسد تشنه بر زلال
6 چون از غرور حسن نگویی جواب من آن به که نیست پیش توام قدرت سؤال
7 دایم برش حکایت رفتن کند (سحاب) کو غیر ازین زهر کسی سخنی گیردش ملال