1 وای آن روجی که در قبرم نهند تنگ ببالینم نهند خشت و گل و سنگ
2 نه پای آنکه بگریزم ز ماران نه دست آنکه با موران کنم جنگ
1 ز عشقت آتشی در بوته دیرم در آن آتش دل و جان سوته دیرم
2 سگت ار پا نهد بر چشمم ای دوست بمژگان خاک راهش رو ته دیرم
1 شب تاریک و سنگستان و مو مست قدح از دست مو افتاد و نشکست
2 نگهدارندهاش نیکو نگهداشت وگرنه صد قدح نفتاده بشکست
1 دلم تنگه ندانم صبر کردن زدلتنگی بوم راضی بمردن
2 ز شرم روی ته مو در حجابم ندانم عرض حالم واته کردن
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی