- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در خور اگر نییم می لعل فام را ای کاش تر کنند به بویی مشام را
2 بر قدر زخم مرهم لایی نمی دهند زان می که طعم و بوش گزد مغز و کام را
3 بر بام ما دریغ نپایید هفته یی ماهی که او تمام کند ناتمام را
4 کس جذبه ای به کار دل ما نمی کند تا چند سر به حلقه درآریم دام را
5 قسمت چنین فتاد که ترکان مست او در دور ما به طاق نهادند جام را
6 خارج ز پرده دخل غلط تا به کی کنیم مطرب به ما نداده نشان مقام را
7 کم لذتم که زود بریدم ز آفتاب در خانه پختم این ثمر نیم خام را
8 گر جام صبح بی صفت فقر پر کنند خورشید سرنگون نکند کاس شام را
9 رخت از حرم کشیدم «نظیری » به سومنات حرمت نمانده حاجی بیت الحرام را