بی‌گل روی تو بر ما از ابوالحسن فراهانی غزل 11

ابوالحسن فراهانی

آثار ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

بی‌گل روی تو بر ما جام صهبا آتش است

1 بی‌گل روی تو بر ما جام صهبا آتش است در نظر آب است اما در سویدا آتش است

2 دور از او تا جام بر لب می‌نهم می‌سوزدم می که با او آب حیوان است تنها آتش است

3 جلوهٔ معشوق بر هرکس به قدر حال اوست آنچه گل بینی تو بر بلبل سراپا آتش است

4 گریم و نالم به یاد لعل رخسارش، مرا در فراقش کار گه با آب و گه با آتش است

5 گریه افزون می‌کند سوز دل صدپاره را من نمی‌دانم که آب است اشک من یا آتش است

6 آه عالم‌سوز خواهم اشک خونین گو مباش کی کند پروانه رغبت آب را تا آتش است

7 آب چشم و آتش دل هردو می‌سوزد مرا ای خوشا پروانه کو را خصم تنها آتش است

عکس نوشته
کامنت
comment