- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با خردمندی و خوبی پارسا و نیکخوست صورتی هرگز ندیدم کاین همه معنی در اوست
2 گر خیال یاری اندیشند باری چون تو یار یا هوای دوستی ورزند باری چون تو دوست
3 خاک پایش بوسه خواهم داد آبم گو ببر آبروی مهربانان پیش معشوق آب جوست
4 شاهدش دیدار و گفتن فتنه اش ابرو و چشم نادرش بالا و رفتن دلپذیرش طبع و خوست
5 تا به خود بازآیم آن گه وصف دیدارش کنم از که میپرسی در این میدان که سرگردان چو گوست
6 عیب پیراهن دریدن میکنندم دوستان بیوفا یارم که پیراهن همیدرم نه پوست
7 خاک سبزآرنگ و باد گلفشان و آب خوش ابر مرواریدباران و هوای مشک بوست
8 تیرباران بر سر و صوفی گرفتار نظر مدعی در گفت و گوی و عاشق اندر جست و جوست
9 هر که را کنج اختیار آمد تو دست از وی بدار کان چنان شوریده سر پایش به گنجی در فروست
10 چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن عاشقی و نیک نامی سعدیا سنگ و سبوست