1 با این خرام ناز اگر آن مست میرود رنگ حنا به حیرتش از دست میرود
2 کسب کمال آینهدار فروتنیست موج گهر ز شرم غنا پست میرود
3 خلق جنون تلاش همان بر امید پوچ هرچند سعی پیش نرفتهست میرود
4 آسودگی چو ریگ روانم چه ممکن است پای طلب گر آبله هم بست میرود
5 خواهی به سیر لاله و خواهی به گشت گل با دامن تو هرکه نپیوست میرود
6 اشکم به رنگ سیل در این دشت عمرهاست بیتاب آن غبار که ننشست میرود
7 بیکار نیست دور خرابات زندگی هرکس ز خویش تا تا نفسی هست می رود
8 تا کی به گفتگو شمری فرصتیکه نیست ای بینصیب ماهیات از شست میرود
9 بیدل دگر تظلم حرمان کجا برم من جراتی ندارم و او مست میرود