- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با شهپر عنقا چه نوا بال مگس را همه نغمه داوود که دیدست جرس را
2 در معرض خورشید سها را چه نمایش؟ با نور تجلی چه ضیا نار قبس را؟
3 بس غنچه نشکفته به تاراج خزان رفت رسم است که رهزن زند از قافله پس را
4 پریدن نادان گه نظمم به چه ماند؟ با آن که پرد چشم و نهی بر مژه خس را
5 در کوی حقیقت چه کند مرد مجازی؟ در بیشه شیران چه هنر گرگ هوس را؟
6 جز حاجت اخوان نسزد تحفه یوسف اینجا نرسد عرض تجمل همه کس را
7 هرچند ز تریاق بود زهر گران تر زین جنس به صد من ندهم نیم عدس را
8 کس همره ما نیست کز آن سوی بتازیم کز معرکه بدیم برون گرد فرس را
9 تا همدم هر بیهده پرواز نگردد در سینه شکستیم پر و بال نفس را
10 در آرزوی یک تن هم جنس که عنقاست از بس که طپیدیم شکستیم نفس را
11 صبح از دم خون ریز «نظیری » به هراس است از ناوک شب خیز بود بیم عسس را