با تابش زلف و رخت ای ماه از سنایی غزنوی غزل 182

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

با تابش زلف و رخت ای ماه دل‌افروز

1 با تابش زلف و رخت ای ماه دل‌افروز از شام تو قدر آید و از صبح تو نوروز

2 از جنبش موی تو برآید دو گل از مشک وز تابش روی تو برآید دو شب از روز

3 بر گرد یکی گرد دل ما و در آن دل گر جز غم خود یابی آتش زن و بفروز

4 هر چند همه دفتر عشاق بخواندیم با این همه در عشق تو هستیم نوآموز

5 در مملکت عاشقی از پسته و بادام بوس تو جهانگیر شد و غمزه جهانسوز

6 تا دیدهٔ ما جز به تو آرام نگیرد از بوسه‌اش مهری کن وز غمزه‌اش بردوز

7 با هجر تو هر شب ز پی وصل تو گویم یارب تو شب عاشق و معشوق مکن روز

عکس نوشته
کامنت
comment