- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با شمع چو پروانه به محفل نتوان رفت هرجا که رود دل ز پی دل نتوان رفت
2 خون میمکد از تیغ شهادت لب زخمم تا بر اثر خون پی قاتل نتوان رفت
3 هر گوشه لبی پر ز فغان است درین راه بر صوت جرس از پی محمل نتوان رفت
4 گر کعبه مقصد طلبی تن به قضا ده کاین راه به اندیشه باطل نتوان رفت
5 نقش مژه از صورت پا گر نشناسی در بادیه عشق به منزل نتوان رفت