- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با سمند تو مگر مه به گرو تاخته است که ز رفتار فرومانده و دل باخته است
2 بنویسید به صیاد ز خون دل من که گرفتاری مرغان قفس ساخته است
3 در گلستان به چه رو چهره تواند گشتن گل که در پیش تو صد جا سپر انداخته است
4 کی شود از غمت افسرده که این سینه گرم بهر مرغ دل از آتش قفسی ساخته است
5 گر نگنجد به دلم غیر خیالت چه عجب آنکه این آینه را ساخته پرداخته است
6 بهر مرغ دلش از سینه صد چاک اسیر زخم شمشیر تو طرح قفس انداخته است