- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با دل تنگ من از تنگ شکر هیچ مگوی چون ترا از دل من نیست خبر هیچ مگوی
2 چند گویی که: حدیث تو به زر نیک شود؟ روی زرین مرا بین وز زر هیچ مگوی
3 پیش قند دهن پسته مثال تو ز شرم چون نبات ار بگذارد ز شکر هیچ مگوی
4 هر دمی قصهٔ ما را چه ز سر میگیری؟ جان چو در پای تو کردیم ز سر هیچ مگوی
5 از دهان تو به یک بوسه چو خرسند شدیم زان دهن جز سخن بوسه دگر هیچ مگوی
6 من بیسود چه گرد تو توانم گشتن؟ گر کمر گرد تو گردد ز کمر هیچ مگوی
7 سینهٔ اوحدی از عشق تو گر ناله کند ناوکت را سپرست و بس پر هیچ مگوی