جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بادست از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 328

غزل 328 ام از 6329 غزلیات

بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت

1 بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت پرباد چرا نبود سرمست چنین دولت

2 هر لحظه و هر ساعت بر کوری هشیاری صد رطل درآشامم بی‌ساغر و بی‌آلت

3 مرغان هوایی را بازان خدایی را از غیب به دست آرم بی‌صنعت و بی‌حیلت

4 خود از کف دست من مرغان عجب رویند می از لب من جوشد در مستی آن حالت

5 آن دانه آدم را کز سنبل او باشد بفروشم جنت را بر جان نهم جنت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت

شاعر شعر بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت چه کسی است ؟

شاعر شعر بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت چیست ؟

قالب شعر بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت غزل است

مضمون اصلی شعر بادست مرا زان سر اندر سر و در سبلت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر