جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

با از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2053

غزل 2053 ام از 6329 غزلیات

با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین

1 با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین با آنک نیست عاشق یک دم مشو قرین

2 ور ز آنک یار پرده عزت فروکشید آن را که پرده نیست برو روی او ببین

3 آن روی بین که بر رخش آثار روی او است آن را نگر که دارد خورشید بر جبین

4 از بس که آفتاب دو رخ بر رخش نهاد شهمات می‌شود ز رخش ماه بر زمین

5 در طره‌هاش نسخه ایاک نعبد است در چشم‌هاش غمزه ایاک نستعین

6 بی‌خون و بی‌رگ است تنش چون تن خیال بیرون و اندرون همه شیر است و انگبین

7 از بس که در کنار همی‌گیردش نگار بگرفت بوی یار و رها کرد بوی طین

8 صبحی است بی‌سپیده و شامی است بی‌خضاب ذاتی است بی‌جهات و حیاتی است بی‌حنین

9 کی نور وام خواهد خورشید از سپهر کی بوی وام خواهد گلبن ز یاسمین

10 بی‌گفت شو چو ماهی و صافی چو آب بحر تا زود بر خزینه گوهر شوی امین

11 در گوش تو بگویم با هیچ کس مگو این جمله کیست مفتخر تبریز شمس دین

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین

شاعر شعر با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین چه کسی است ؟

شاعر شعر با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین چیست ؟

قالب شعر با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین غزل است

مضمون اصلی شعر با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر