با حسن چو لطف یار از سیف فرغانی قصیده-قطعه 119

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

با حسن چو لطف یار کردی

1 با حسن چو لطف یار کردی ای جان بنگر چه کار کردی

2 دل را بسخن گشاد دادی دی را بنفس بهار کردی

3 با چاکر خرد خود بسی لطف ای صدر بزرگوار کردی

4 چون شعر رهی نهان نماند فضلی که تو آشکار کردی

5 از وصل بریده بود امیدم بازم تو امیدوار کردی

6 از نامه خود طویله در در گردن روزگار کردی

7 چون دست عروس نامه یی را از خامه پر از نگار کردی

8 زین نامه که دام مرغ روح است چون من ز غنی شکار کردی

9 از بهر جمال وصل خود باز چشم املم چهار کردی

10 زین چند لقب که حد من نیست بر مزبله در نثار کردی

عکس نوشته
کامنت
comment