- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با حسن چو لطف یار کردی ای جان بنگر چه کار کردی
2 دل را بسخن گشاد دادی دی را بنفس بهار کردی
3 با چاکر خرد خود بسی لطف ای صدر بزرگوار کردی
4 چون شعر رهی نهان نماند فضلی که تو آشکار کردی
5 از وصل بریده بود امیدم بازم تو امیدوار کردی
6 از نامه خود طویله در در گردن روزگار کردی
7 چون دست عروس نامه یی را از خامه پر از نگار کردی
8 زین نامه که دام مرغ روح است چون من ز غنی شکار کردی
9 از بهر جمال وصل خود باز چشم املم چهار کردی
10 زین چند لقب که حد من نیست بر مزبله در نثار کردی