1 با خشم و شره، همال تاکی باشی؟ انباز سگ و شغال تاکی باشی؟
2 با نفس چه میکنی درین تن ای جان؟ با خرس در این جوال تاکی باشی؟!
1 درد ما از پختگی، زحمت ده هر گوش نیست چون می(خم) دیگ ما را نالهای در جوش نیست
2 چون بود پوشیده از مردم ز بیچیزی چه باک؟ این طبق را نعمتی بالاتر از سرپوش نیست
1 گرفتم در نظر، هر جا شدم، آن قد موزون را خیابان کردم از یک سرو، بر خود کوه و هامون را
2 مربی گر نباشد آفتاب طلعت لیلی که میسازد نگین حلقه اطفال مجنون را
1 ز ناله باز ندارد کسی دل ما را کسی نبسته زبان خروش دریا را
2 ز ما به دلبر ما بسکه راه نزدیک است توان به بال شرر بست نامه ما را