🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سلطان ولد

سلطان ولد

سلطان ولد
سلطان ولد

با علی گفت احمد مرسل از سلطان ولد ولدنامه 139

ولدنامه 139 ام از 171 ولدنامه

با علی گفت احمد مرسل

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40

1 با علی گفت احمد مرسل کای هژبر خدا امیر اجل

2 خلق جویند قرب حق در بر تو برو عاقلی طلب در سر

3 چون بیابی بخدمتش بنشین صحبتش را ز جان ودر بگزین

4 تا شوی از همه فزون در خیر تا ز جمله گذر کنی در سیر

5 خیر را گرچه رحمت است جزا تا توانی برو تو عقل افزا

6 کاصل طاعات و خیر عقل بود هرکه عقلش فزود بیش شود

7 کیست عاقل ولی خاص خدا که ز غیر خدا شده است جدا

8 عقل خلق ار بعقل میماند لیک آن کش نظر بود داند

9 که ز عقل حقیقتی دوراند زانکه در ظلمت اند و بینوراند

10 قلب اگرچه بنقد میماند لیک صراف با محک داند

11 قیمتش را که چند میارزد کی بر آن همچو دیگران لرزد

12 پس بصراف مینما دینار لیک در پیش اولیا دین آر

13 که جز از دین بنزد آن مردان همچو گردی است بر هوا گردان

14 صحبت اولیاست سر جهاد هرکه بگزیند آن رهد ز فساد

15 کشف آن کش کسی ز خود صد سال نکند ز اولیا شود در حال

16 رو بیاموز پیشه از استاد تا بود پیشۀ تو بر بنیاد

17 پیشه ایراکه از خود آموزی تو از آن پیشه کی خوری روزی

18 نپسندد کسی خود آن کارت همه عالم کنند انکارت

19 خود پسندی مکن گذر از خود پهلوان وار گرد گرد خرد

20 خرد آن پیشواست نی خردت بنده ‌ اش شو که تا ز خود خردت

21 چون خریدت ز خود خردیابی زود بیدار شو چه در خوابی

22 همه را پرورش کند موزون خویش پرورده هست ابله و دون

23 ز آدمی و درخت و باغ و زمین پرورش هرچه یافت گشت گزین

24 وانکه بی پرورش بماند ببین چون کثیف است و خوار و بی تمکین

25 نادرست آنکه ایزدش سازد کار او را تمام پردازد

26 نتوان حکم کرد بر نادر گرچه حق هست بر همه قادر

27 حکم بر غالب است در عالم زان زمان که پدید شد آدم

28 تو ازین حکم وقاعده مگذر مکش از امر و حکم یزدان سر

29 تا دهد از کرم بخود راهت گرچه ز اختر کمی کند ماهت

30 نادراً گر کسی بیابد گنج تو مهل کسب خود مرم از رنج

31 کار میکن ز کسب خود میخور تا نگردی اسیر جوع و ضرر

32 گر دهد با تو نیز گنج خدا کسب مانع نمیشود آنرا

33 هیچگونه زکسب و کار ممان گر بود قسمتت رسد هم آن

34 ورنه زین نیز تا نمانی تو جهد مگذار تا توانی تو

35 طاعت و بندگی بجا میار هیچیک امر را فرو مگذار

36 تا زهر طاعتت ثواب رسد تا ترا از خدا خطاب رسد

37 که مرا بندۀ سزاواری نشود ضایع آنچه میکاری

38 بر دهد بیگمان در آخر کار پر کنی خود ز کشته صد انبار

39 روز حشر و ندامت ای مؤمن همه ترسان روند و تو ایمن

40

سلطان ولد از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر با علی گفت احمد مرسل ولدنامه 139 ام از 171 ولدنامه سلطان ولد می باشد
شعر قالب : ولدنامه سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر با علی گفت احمد مرسل

شاعر شعر با علی گفت احمد مرسل چه کسی است ؟

شاعر شعر با علی گفت احمد مرسل سلطان ولد می باشد.

شعر با علی گفت احمد مرسل در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر با علی گفت احمد مرسل چیست ؟

قالب شعر با علی گفت احمد مرسل ولدنامه است

سبک شعر با علی گفت احمد مرسل چیست ؟

سبک شعر با علی گفت احمد مرسل سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر با علی گفت احمد مرسل چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
سلطان ولد

با علی گفت احمد مرسل از سلطان ولد ولدنامه 139

ولدنامه 139 ام از 171 ولدنامه
بنر