با زخم تغافل ز لب یار دوا از طغرل احراری غزل 183

طغرل احراری

آثار طغرل احراری

طغرل احراری

با زخم تغافل ز لب یار دوا پرس

1 با زخم تغافل ز لب یار دوا پرس ز ابروی کجش واقعه قد دو تا پرس

2 افسانه زلفش که بسی دور و دراز است کوته کنم این قصه تو از باد صبا پرس

3 با جوهر تیغش مزن از عرض وفا دم احوال شهیدان وی از رنگ حنا پرس!

4 قانون محبت که بری از بم و زیر است عشاق به هر ساز که دیدی ز نوا پرس

5 قاصد به تو هرکس که کند عرض نیازی لیکن ز من البته به تکرار جدا پرس!

6 آسوده‌دلان دشمن غم‌های جهانند هر نکته که از دوست بپرسی تو ز ما پرس

7 کس نیست کند معرفت دشت جنون را این خار ره عشق تو از آبله پا پرس

8 منع کرم خویش کنی چند ز ابرام؟! ای جبهه گیره کرده تو از دست دعا پرس!

9 هر کس نبود محرم اسرار محبت گر همدم مجنون شدی از درس وفا پرس

10 بی‌عرض طمع نیست سویش حاجت هرکس ای باد گرش دیدی ز من بهر خدا پرس!

11 طغرل شده‌ام ششدر این مصرع بیدل راهی که به جایی نرسد از همه‌جا پرس

عکس نوشته
کامنت
comment