خرد به عشق‌ کند حیله‌ساز از بیدل دهلوی غزل 1145

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

خرد به عشق‌ کند حیله‌ساز جنگ و گریزد

1 خرد به عشق‌ کند حیله‌ساز جنگ و گریزد چو حیز تیغ حریف آورد به چنگ و گریزد

2 به ننگ مرد ازین بیشتر گمان نتوان برد قیامتی ‌که بزه باشدش خدنگ و گریزد

3 نگارخانهٔ امکان به و‌حشتی‌ست که گردون کشند زره‌رزوشبش صورت پلنگ وگریزد

4 کنار امن مجویید از آن محیط که موجش ز جیب خود به ‌در آرد سر نهنگ و گریزد

5 ازین قلمرو حیرت چه ممکن است رهایی مگر کسی قدم انشا کند ز رنگ و گریزد

6 ز انس طرف نبستم به قید عالم صورت چو مؤمنی ‌که دلش ‌گیرد از فرنگ وگریزد

7 دل رمیدهٔ عاشق بهانه‌جوست به رنگی که شیشه‌گر شکنی بشنود ترنگ و گریزد

8 سپندوار فتاده‌ست عمر نعل در آتش بهوش باش مبادا زند شلنگ و گریزد

9 کدام سیل نهاده‌ست روم به خانهٔ چشمم که اشک آبله بندد به پای لنگ و گریزد

10 رمیدنی‌ست ز شور زمانه رو به قفایم چو کودکی‌ که سگی را زند به سنگ و گریزد

11 مخوان به موج ‌گهر قصهٔ تعلق بیدل مباد چون نفس از دل شود به تنگ و گریزد

عکس نوشته
کامنت
comment