- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شراب از دست خوبان سلسبیلست و گر خود خون میخواران سبیلست
2 نمیدانم رطب را چاشنی چیست همیبینم که خرما بر نخیلست
3 نه وسمست آن به دلبندی خضیبست نه سرمست آن به جادویی کحیلست
4 سرانگشتان صاحب دل فریبش نه در حنا که در خون قتیلست
5 الا ای کاروان محمل برانید که ما را بند بر پای رحیلست
6 هر آن شب در فراق روی لیلی که بر مجنون رود لیلی طویلست
7 کمندش میدواند پای مشتاق بیابان را نپرسد چند میلست
8 چو مور افتان و خیزان رفت باید و گر خود ره به زیر پای پیلست
9 حبیب آن جا که دستی برفشاند محب ار سر نیفشاند بخیلست
10 ز ما گر طاعت آید شرمساریم و ز ایشان گر قبیح آید جمیلست
11 بدیل دوستان گیرند و یاران ولیکن شاهد ما بیبدیلست
12 سخن بیرون مگوی از عشق سعدی سخن عشقست و دیگر قال و قیلست