-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میل صحرا گر کنی من سینه را صحرا کنم میل دریا گر کنی من دیده را دریا کنم
2 گر تو خواهی عالمی ویران کنی در یکنفس من بمژگان راه سیل از دیده خود وا کنم
3 گر هوای لاله و گل داری از خون جگر بادها در چشم دارم داغها پیدا کنم
4 شد خیالی این تن من گر چراغی بایدت من درین فانوس شمع از نور جان برپا کنم
5 برق و رعدی گر هوس داری نفس را دم دهم بند از پای فغان و ناله دل وا کنم
6 هرچه خواهی میتوانم خویش را گر آنچنان جای آن دارد گرت یکذره در دل جا کنم
7 آتش از سوز درون خود بر آرم چون چنار شعلهٔ گردم چو یاد آن رخ حمرا کنم
8 گر دلت خواهد که گردد آشکارا شرک من خرقه از سر برکشم زنار را رسوا کنم
9 گر ز سوز فیض میخواهی که باشی باخبر آتش پنهان دل را در نفس پیدا کنم