چرا خود را کسی در دام سد بی از وحشی بافقی غزل 202

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

چرا خود را کسی در دام سد بی نسبت اندازد

1 چرا خود را کسی در دام سد بی نسبت اندازد رود با یک جهان نا اهل طرح صحبت اندازد

2 حذر از صحبت او باش اگر خود یک نفس باشد که گر خود پادشاهی کثرت اندر حرمت اندازد

3 نگه دار آب و رنگ خویش ای یاقوت پر قیمت که بی آبی و بی رنگی خلل در قیمت اندازد

4 چو باشد باده در خم تلخی و حالی دگر دارد تصرف کردن بادیش از کیفیت اندازد

5 خلاف عقل باشد می نخورده جامه آلود برد خود را کسی در شاهراه تهمت اندازد

6 تو و مارا وداع حسن و عشق اولاست کاین صحبت نه تنها حسن را ، سد عشق را از حالت اندازد

7 مجال گفت و گو تنگ است ، گو وحشی زبان در کش همان به کاین نصیحتها به وقت فرصت اندازد

عکس نوشته
کامنت
comment